شرح زندگاني فرزند دلبندمان پويا

ماشالله پسرمون روزبه روزكه بزرگ تر ميشه شيرين تر هم ميشه.نمي دونيدكه چه ادا واصولي ازخودش درمياره،چندوقتيه كه روي چهاردست وپاش راه ميره وبايدخيلي مواظبش باشيم كه به چيزي دست نزنه يا بايدمواظب باشيم كه از روي تخت نيفته چون ازخواب كه بيدار ميشه شروع به حركت كردن ميكنه ويه بار هم كه حواسمون نبود از روي تخت افتاد كه خوشبختانه به خيرگذشت.ولي كلهم سپاس گذار خداهستيم براي اين ميوه بهشتي كه به ماعطا كرده.(خيلي دوست داريم آقاپويا)

چون من چند روزبیشتر نیست که ازوجود یه همچین سایتی مطلع شدم شرح چند تا ازوقایع گذشته رو به اختصار براتون توضیح میدم مراسم اسم گذاری آقا پویا چند روز بعد از تولد انجام شد که آقاجون زحمت  این کار رو کشیدن. اولین سفرمون با آقا ‍‍پویا امسال اولین سال زندگی آقاپویا بود وما سال تحویل در مسجد مقدس جمکران بودیم.صبح روز سال تحویل به حرم حضرت معصومه رفتیم وپس از زیارت به سمت مشهد مقدس حرکت کردیم وآقاپویا عزیز توانست در اولین سال زندگی اش به زیارت  امام رضا (ع)هم نایل شود ...

امروز یکشنبه 11اردیبهشت ماه سال90وآقاپویا ی عزیزامروز واردماه ششم زندگی شد.ماشاالله پسرم دیگه داره مردی میشه الهی که من قربون شاپسرم برم ...

امروزپنج شنبه1390/03/19آقاپوياي عزيزما تونست بدون كمك ديگران بشينه،البته قبلاهم مينشست ولي بايدحواست مي بود كه نيفته ولي به اصطلاح ،امروزرسما بدون كمك تونست بشينه وهمه از اين اتفاق خوشحال شديم وخدارا شكر مي كنيم كه همچين نعمتي را به ما ارزاني داشته